وفاداران خمینی(ره)

بحث های داغ ، راهکار ها و راهبردهای فرهنگی ،درس ها و نکته ها ، فایل های تصویری جالب و ارزشی

وفاداران خمینی(ره)

بحث های داغ ، راهکار ها و راهبردهای فرهنگی ،درس ها و نکته ها ، فایل های تصویری جالب و ارزشی

وفاداران خمینی(ره)

باید همه آحاد ملت پیمان ببندند که راه امام را ادامه دهد و به سمت هدف های او حرکت کند. در این صورت، عشق و محبت و ارادت و شاگردی ما نسبت به او صادق خواهد بود. والا اگر در فراق او گریه کنیم و بر سر وسینه ی خود بزنیم، ولی راه او را از سمت دیگر ادامه دهیم، محبت و احترام و وفاداری ما صادقانه نخواهد بود. الامام سید علی خامنه ای 1368/03/18

۰۶
مهر

نجران" بخش با صفایی با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزی حجاز و یمن قرار گرفته است. در آغاز طلوع اسلام، این نقطه تنها منطقه مسیحی نشین حجاز بود.

پیامبراسلام(ص) در سال های اول رسالت خود، با سران کشورهای جهان مکاتبه کرد و بدین وسیله آنها را به دین مبین اسلام دعوت نمود. در این بین نامه ای نیز به اسقف نجران نوشت و طی آن مسیحیان نجران را به آئین اسلام دعوت نمود

« به نام خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب. این نامه ای است از محمد پیامبرخدا به اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را حمد و ستایش می کنم و شما را از پرستش بندگان، به پرستش خدا دعوت می نمایم. شما را دعوت می کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند وارد آیید، اگر دعوت مرا نپذیرفتید(لااقل) باید به حکومت اسلامی مالیات(جزیه) بپردازید و در غیر این صورت به شما اعلام خطر می شود

نمایندگان پیامبراکرم، نامه ایشان را به اسقف مسیحیان نجران رساندند. وی پس از خواندن نامه، شورایی مرکب از شخصیت های مذهبی و غیرمذهبی تشکیل داد که وارد مدینه شوند و از نزدیک با پیامبر صلی الله علیه و آله دیدار کنند و دلایل نبوت ایشان را مورد بررسی قرار دهند.

دیدار نمایندگان نجران با پیامبراکرم(ص)

نمایندگان نجران پس از دیدار با پیامبر با ایشان به مباحثه و تبادل نظرات و افکار پرداختند  و در مورد حضرت مسیح و حضرت مریم و خدا به گفتگو نشستند، که در نهایت آنان به پیامبر(ص) گفتند: گفتگوهای شما ما را قانع نمی کند. در این هنگام حضرت جبرئیل نازل گردید، و آیه مباهله را آورد و پیامبر را مأمور کرد تا با کسانی که با او مجادله می کنند و حق را نمی پذیرند به مباهله برخیزد.

فرمان الهی از این قرار بود:" فمن حاجک فیه من بعد ما جاء ک من العلم فقل تعالوا ندع ابناء نا و ابناء کم و نساء نا و نساء کم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین."( آل عمران/61)

هرگاه بعد از علم و دانشی که(درباره مسیح) به تو رسیده،(باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو:« بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم

نمایندگان نجران از پیامبر وقت خواستند و قرار شد فردای آن روز به مباهله بروند.

رسول اکرم با چه کسانی به مباهله می رود؟

وقت مباهله فرا رسید. قبلاً پیامبر و نمایندگان نجران، توافق کرده بودند که مراسم مباهله در نقطه ای خارج از شهر مدینه، در دامنه صحرا انجام بگیرد.

اسقف مسیحی به نمایندگان نجران گفته بود در مراسم مباهله نگاه کنید، اگر محمد با فرزندان و خانواده اش برای مباهله آمد، از مباهله با او بترسید و اگر با یارانش آمد با او مباهله کنید، زیرا چیزی در بساط ندارد. پیامبراکرم(ص) به همراه حضرت علی، امام حسن و امام حسین و حضرت فاطمه علیهم السلام به سمت صحرا رفت.

از آن سو نمایندگان نجران در حالی که اسقف آنها پیشاپیش حرکت می کرد به محل رسیدند. وقتی پیامبر را دید، از همراهان ایشان پرسید، که به او گفتند: این پسرعمو و داماد او و محبوبترین خلق خدا نزد او است و این دو پسر، فرزندان دختر او از علی علیه السلام هستند و آن بانوی جوان، دخترش فاطمه علیها السلام است که عزیزترین مردم نزد او، و نزدیک ترین افراد به قلب او است. به اسقف گفته شد که برای مباهله قدم پیش گذار.

اسقف گفت: نه، من مردی را می بینم که نسبت به مباهله با کمال جرأت اقدام می کند و می ترسم راستگو باشد

من چهره هایی را می بینم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه الهی بخواهند که بزرگترین کوهها را از جای برکند، فوراً اینطور خواهد شد. بنابراین، هرگز صحیح نیست ما با این افراد مباهله نماییم. زیرا بعید نیست که همه ما نابود شویم، و ممکن است دامنه عذاب گسترش پیدا کند، و همه مسیحیان جهان را بگیرد و در روی زمین حتی یک مسیحی باقی نماند.

نمایندگان نجران وقتی که دیدند پیامبراکرم(ص) نزدیکان و عزیزان خود را برای مباهله به همراه آورده است، دریافتند که رسول الله(ص) به دعوت و دعای خود اعتقاد راسخ دارد، والا یک فرد مردد، عزیزان خود را در معرض بلای آسمانی و عذاب الهی قرار نمی دهد.

انصراف از مباهله

هیات نمایندگی نجران با دیدن وضع یاد شده، وارد شور شده و به اتفاق آراء تصویب کردند که هرگز وارد مباهله نشوند، آنان حاضر شدند که هر سال مبلغی به عنوان "جزیه" ( مالیات سالانه) بپردازند  و در برابر آن، حکومت اسلامی از جان و مال آنان دفاع کند. پیامبراکرم(ص) نیز رضایت خود را اعلام نمود و قضیه مباهله به اتمام رسید.

سپس پیامبراکرم(ص) فرمود: عذاب، سایه شوم خود را بر سر نمایندگان مردم نجران گسترده بود و اگر از در ملاعنه و مباهله وارد می شدند، صورت انسانی خود را از دست داده، و در آتشی که در بیابان برافروخته می شد، می سوختند و دامنه عذاب به سرزمین نجران نیز کشیده می شد.

  • پایگاه شهید آقا مصطفی خمینی
۰۶
مهر

بسیاری از مردم می خواهند بدانند چگونه آدمی هستند. البته هر کسی خودش را بهتر از دیگری می شناسد و به تعبیر قرآن: الانسان علی نفسه بصیره؛ انسان به نفس خود بصیرت دارد.(قیامت، آیه 14) با این همه دوست دارد درباره ژرفای شخصیتی خود آگاه شود و بداند آدم خوب یا بدی است و به یک معنا عاقبت به خیر می شود یا خیر.
در منابع اسلامی روایاتی وجود دارد که می تواند به انسان در باره خودشناسی و معرفت نفس و شخصیت خویش و حتی عاقبت به خیری و یا عاقبت به شری او اطلاعاتی دهد. جابر الجعفی می گوید:امام باقر(ع) فرمود: هرگاه خواستی بدانی در تو خیر هست یا نه، پس به قلب خود بنگر! اگر دیدی اهل طاعت و دوستان خدا را دوست داری و اهل معصیت و دشمنان خدا را دشمن می داری بدان که در تو خیری هست و خدا تو را دوست دارد.(وافیَ، ص90)
پس انسان با نگاهی به محبوب و مبغوض خودش می تواند عاقبت به خیری خودش را نیز به دست آورد؛ زیرا در روایات است که ایمان چیزی جز حب و بغض نیست؛ یعنی محبت به اطاعت و دوستان خدا و دشمنی نسبت به معصیت و دشمنان معصیت کار خدا.
اما درباره دیگرشناسی از راه نشانه ها روایاتی وجود دارد. از جمله مهم ترین روشها برای شناخت محبت و دشمنی دیگران درباره خود، مراجعه به قلب خویش است. امام باقر(ع) می فرماید: اِعرِفِ المَوَدَّةَ فی قَلبِ أخیکَ بِما لَهُ فی قَلبِکَ؛ مودت خود در قلب برادرت را از آنچه در خودت نسبت به او داری بشناس.(تحف العقول: ص 295) امیرالمومنین علی(ع) می فرماید: سَلُوا القُلوبَ عَنِ المَوَدّاتِ ؛ فَإِنَّها شَواهِدُ لا تَقبَلُ الرُّشا؛ درباره دوستی و محبت دیگران از دلها بپرسید؛ زیرا قلوب شاهدانی هستند که رشوه نمی پذیرند.(غرر الحکم: 5641 ؛ شرح نهج البلاغة: ج 20، ص 332، حدیث 805.)
حسن بن الجهم می گوید:از امام رضا(ع) پرسیدم فدایت شوم، دوست دارم بدانم که من در نزد شما چگونه ام؟ حضرت فرمود: ببین من نزد تو چگونه ام.(عیون أخبار الرضا، ج 2، ص 50، حدیث 192)
  • پایگاه شهید آقا مصطفی خمینی
۲۳
شهریور

عذرخواهی زمانی انجام می گیرد که شخص اشتباه و خطا وگناهش را پذیرفته باشد و بخواهد برای جبران آن کاری را انجام دهد. پس در عذرخواهی اموری دخیل است که شامل: 1-پذیرش اشتباه و خطا و گناه؛ 2- اقرار و اظهار آن؛ 3- تلاش و کوشش برای جبران آن می شود.
عذرخواهی زمانی پذیرفته است که کار از کار نگذشته باشد و بتوان آن اشتباه و خطا و گناه را جبران کرد. به عنوان نمونه کسی که هنوز زنده است، اگر گناهی کرد و به پیشگاه خداوند رفته و عذر و پوزش خواسته و توبه و انابه و استغفار کرد، به طور طبیعی چون در دنیا می توان جبران مافات کرد، عذرش پذیرفته است؛ اما اگر در شرایط احتضار و در آستانه مرگ باشد و همانند فرعون در حال غرق شدن، دیگر عذرش پذیرفته نیست. خداوند درباره فرعون می فرماید: و فرزندان اسرائیل را از دریا گذراندیم، پس فرعون و سپاهیانش از روى ستم و تجاوز، آنان را دنبال کردند، تا وقتى که در شُرف غرق شدن قرار گرفت، گفت: «ایمان آوردم که هیچ معبودى جز آنکه فرزندان اسرائیل به او گرویده اند، نیست و من از تسلیم شدگانم.» آیا اکنون؟ در حالى که پیش از این نافرمانى مى کردى و از تباهکاران بودى؟ (یونس، آیات 90 و 91)
 خداوند در قرآن به یک قاعده کلی درباره عذرخواهی و زمان آن اشاره می کند و  می فرماید: توبه، نزد خداوند، تنها براى کسانى است که از روى نادانى مرتکب گناه مى شوند، سپس به زودى توبه مى کنند؛ اینانند که خدا توبه شان را مى پذیرد و خداوند داناى حکیم است. و توبه کسانى که گناه مى کنند، تا وقتى که مرگ یکى از ایشان در رسد، مى گوید: «اکنون توبه کردم»، پذیرفته نیست؛ و [نیز توبه ] کسانى که در حال کفر مى میرند، پذیرفته نخواهد بود، آنانند که برایشان عذابى دردناک آماده کرده ایم. (نساء، آیات 17 و 18)
قرآن در جایی دیگر با اشاره به روز قیامت که دیگر جایی برای بازگشت و بازسازی و جبران مافات نیست، به عذرخواهی برخی اشاره کرده و می فرماید: فَیَوْمَئِذٍ لَّایَنفَعُ الَّذِینَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَلَا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ؛ و در چنین روزى، [دیگر] پوزش آنان که ستم کرده اند سود نمى بخشد و بازگشت به سوى حق از آنان خواسته نمى شود.(روم، آیه 57)
واژه « یُسْتَعْتَبُونَ» از ریشه «عتب» گرفته شده است. عتبه به درگاه خانه و هر یک از پله های خانه گفته می شود. در سابق چون عذرخواهان به درگاه خانه آمده و روی سکو و پله درگاه خانه می نشستند تا رضایت شخص صاحب خانه را بگیرند و این گونه عذر خواهی کنند، به این عمل استعتاب می گفتند. البته عتاب و سرزنش نیز از همین ریشه است؛ زیرا راه سخت و پله پله ای را عتبه می گفتند و کسی که سرزنش می شد گویی از پله ها و راهی سخت رفته است. به هر حال استعتاب و عذرخواهی و پوزش خواهی تا زمانی که بتوان جبران کرد شدنی است وگرنه شخص نمی تواند با عذرخواهی کاری پیش برد؛ چنانکه در هنگام احتضار و در قیامت چنین چیزی غیرممکن است.
  • پایگاه شهید آقا مصطفی خمینی
۱۵
شهریور

«و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة ان فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون.»(روم:21)

ازدواج نخستین سنگ بنای تشکیل خانواده و بالطبع، جامعه و اجتماع است و میزان اندیشه و تدبر در آن در میزان پیشرفت یا انحطاط و صعود یا سقوط جامعه تاثیر دارد. ازدواج دارای آثار و نتایج بسیاری است; از جمله: ارضای غریزه جنسی، تولید و بقای نسل، تکمیل و تکامل انسان، آرامش و سکون، پاک دامنی و عفاف و نتایج متعدد دیگر.

از این رو، اسلام - به عنوان یک مکتب آسمانی - آن را نه تنها کاری محبوب و مقدس دانسته، بلکه جوانان را مؤکدا بدان توصیه کرده است. هر ازدواجی دارای اهداف خاص خود است، ولی در این میان، برخی از اهداف کم ارج و کم اهمیت و در نتیجه، ناپایدارند و نمی توانند برای همیشه و یا حتی مدتی دراز خوشبختی زوجین را تضمین کنند. برخی نیز ارجمند، مهم و در نتیجه پایدارند. بنابراین، شایسته است ازدواج با توجه به این اهداف در نظر گرفته شود

ازدواج از نظر اسلام پیمان مقدسی است که برقراری آن بر اساس مقررات، آداب و رسوم، تشریفات، سنن و قوانین خاصی صورت می گیرد.

ازدواج قراردادی رسمی برای پذیرش یک تعهد متقابل به منظور تشکیل زندگی خانوادگی است تا طرفین ازدواج در سایه آن، در خط سیر معین و شناخته شده ای از زندگی قرار گیرند. این قرارداد با رضایت و خواسته زن و شوهر و بر مبنای آزادی کامل دو طرف منعقد می گردد و در پرتو آن، روابطی بس نزدیک بین آن دو پدید می آید. این قرارداد، ارتباط و پیوند دوطرفه به وسیله الفاظ و عباراتی معین انجام می گیرد که آن را «عقد» یا پیمان ازدواج می نامیم.

فلسفه و هدف از ازدواج

هدف از ازدواج هم برای مرد و هم برای زن، پاسخ مثبت دادن به سنت الهی و تولید نسل است. لذا، هر دو در این زمینه بر یک عقیده اند. فلسفه ازدواج براساس این دو مبنا ملاک دین و نجابت است. در نتیجه، هدف از ازدواج و تولید نسل، مقدس می گردد و هیچ یک از مادیات ملاکی برای آن به حساب نمی آید.

اصولا فلسفه خلقت زن و مرد (زوجیت) تولید مثل است، همان گونه که این زوجیت در سایر حیوانات و حتی گیاهان نیز وجود دارد. نکته اصلی که باید در ازدواج مورد توجه هر دو طرف باشد دین و کمال است. از این رو، از روایات نقل شده از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام چنین برمی آید که هر کس ممکن است به یکی از این

چهار دلیل ازدواج کند: 1- پول; 2- دین; 3- زیبایی; 4- شهرت و عنوان. بین این چهار هدف، دین از همه بالاتر و بهتر است.

اما به طور کلی، ضرورت های ایجاب کننده ازدواج عبارت است از:

الف - ضرورت های فردی;

ب - ضرورت های اجتماعی;

ج- ضرورت های مذهبی.

نهی اسلام از عزوبت

از نظر اسلام، ازدواج کاری مقدس و تجرد چیز پلیدی است. این بر خلاف نظر کسانی است که رهبانیت را پذیرفته اند و سعی دارند بدان جنبه ای مقدس دهند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: آن کس که این آیین و مذهب همگام با فطرت مرا دوست دارد باید نسبت به سنت من پای بند باشد; یکی از سنت های من ازدواج است

در اسلام، سرباز زدن از ازدواج مساوی با تخلف از سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و حتی از موازین اسلامی است. چنانچه پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس زمینه و امکانی برای ازدواج داشته باشد و در عین حال، از آن سر باز زند از ما نیست.

اسلام برخلاف رهبانان و تارکان دنیا، مجرد ماندن را نه تنها فضیلت نمی داند، بلکه آن را محکوم کرده و شدیدا از آن نهی فرموده است. زنی به حضور امام صادق علیه السلام رسید و گفت: من قصد ندارم شوهر کنم تا مرا نزد خدا فضلی باشد و اجر و ثوابی به من تعلق گیرد.

امام صادق علیه السلام فرمودند: این سخن را رها کن; اگر تنها زیستن فضیلتی بود فاطمه علیها السلام، دختر پیامبر صلی الله علیه و آله، بر این فضل سزاوارتر بود. بحار الانوار(ج 103، ص219 

  • پایگاه شهید آقا مصطفی خمینی
۰۹
شهریور

زیارت در اسلام در معنای مطلق کلمه (یعنی دیدار کردن از یکدیگر )، شایسته ، مورد سفارش و مستحب است در معنای زیارت قبور نیز همچنین است مخصوصا اگر مراد از قبور، مزار اولیای الهی باشد از رویاتی که در مورد زیارت اموات آمده است چنین استفاده می شود که اصلا تفاوتی بین زیارت زندگان و مردگان وجود ندارد. جز اینکه زنده وسیله ای برای رویت میت ندارد. در بین فرق و مذاهب مسلمان، تنها وهابیت بر این اعتقادند که زیارت قبور حرام است «همه فرق و مذاهب مسلمان به جز یک فرقه از حنبلی های متأخر به نام وهابیت، بر مشروعیت زیارت اتفاق نظر دارند. وهابی ها به استناد روایات بخاری به نقل از ابوهریره که لا تشدّ الرجال إلاّ إلی ثلاثة مساجد : المسجد الحرام و مسجد الرسول و مسجد الاقصی(مزارات اهل البیت و تاریخها ، ص 15 )؛ «آهنگ زیارت جز به سوی مسجدالحرام ، مسجد الرسول و مسجد الاقصی جایز نیست»، ادعا می کنند که زیارت مشاهد و قبور ائمه مسلمین (علیهم السلام) امری غیر شرعی و حرام است. این در حالی است که علاوه بر سند روایت مذکور ، دلالت آن نیز محل اشکال است. در این روایت بحث از مسجد است نه صرف زیارت . از سویی دیگر بحث در مطلوبیت و استحباب زیارت سه مسجد فوق الذکر است نه حصر زیارت در آنها .(اقتباس از مقاله مندرج در سایت کتابخانه تخصصی حج) 
همه فرق و مذاهب مسلمان به جز یک فرقه از حنبلی های متأخر به نام وهابیت، بر مشروعیت زیارت اتفاق نظر دارند. 
اما دیگران از اهل سنت در کتب روایی معتبر خود از رسول گرامی اسلام روایتهایی مبنی بر استحباب زیارت قبر آن حضرت دارند.
من زار قبری وجبت له شفاعتی ( مزارات اهل البیت و تاریخها ، ص 14 .)؛ هر کس قبرم را زیارت کند، گویا مرا در زمان حیاتم زیارت کرده است.»
هر کس پس از مرگم مرا زیارت کند، گویی مرا در حال حیات زیارت کرده است.(همان) 
کسی که حج بگزارد، و مرا زیارت نکند، بر من جفا کرده است .(کشف الارتیاب ، ص 261،به نقل از وفاء الوفاء،ج3 )
هر کس با قصد و توجه مرا زیارت کند ، روز قیامت در کنار من خواهد بود.(همان)
در مذهب شیعه بیش از همه در باب زیارت و اهمیت آن سفارش شده است. در تشیع، زیارت امام بعد از مرگ بنابر نقل ایشان مساوی با زیارتشان در حال حیات معرفی شده است و چنانچه اعتقاد به پایداری روح را بپذیریم حق جز این نمی تواند باشد مخصوصا که روح بیش از هر جایی به بدن و محل دفنش نظر و تعلق دارد. حضرت امام خمینی (ره) می فرماید: 
«... ممکن است گفته شود که علاقه روح نسبت به بدن بعد از مرگ باقی است؛ زیرا بدن محل قرار و جایگاه رشد و پرورش او بوده است.... من می گویم: برای نفس دو نوع علاقه نسبت به بدن وجود دارد: علاقه صوری و علاقه مادی. البته مرگ موجب قطع علاقه صوری می شود، لیکن علاقه مادی همچنان پایدار است و از همین جهت زیارت قبور تشریع و جایز شمرده شده است.» 
احادیث زیادی در زمینه سفارش به زیارت امامان و امامزادگان از ائمه معصومین(علیهم السلام) روایت شده است، امام صادق(علیه السلام) فرمود: «چون یکی از شما شیعیان عمل حج را بجای آورد، حجش را با زیارت ما ختم کند ، زیارت ما جزو پایانی حج است .(بحارالأنوار، ج 100، ص 254)
همچنین در این مورد امام رضا (علیه السلام) فرمود: «هر امامی را در گردن پیروانش عهدی است که وفای به آن عهد جز با زیارت قبور آن امامان تمام و کامل نمی شود.» (وسائل الشیعه، ج 10، ص 253)
نقش محبت و معرفت در زیارت
 در فقه ما بسیاری از احکام هستند که صرف عمل، اثر خود را خواهند گذاشت مثل پاک کردن محل نجس چه به خاطر خدا باشد یا نباشد. بعضی از اعمال نیز همین که به خاطر خدا و به همان شکلی که شریعت امر کرده انجام شوند، تاثیر مطلوب را خواهند گذاشت مثل یتیم نوازی؛ چه از روی محبت درونی ما به یتیم نشات گرفته باشد یا نه. یعنی اگر ما باطنا هم از این عمل اکراه داشته باشیم  ولی به خاطر خداوند خود را بر انجام آن مجبور کنیم باز هم نتیجه دلخواه را خواهیم گرفت . اما بعضی از اعمال هستند که طبیعتا وقتی نتیجه مطلوب از آنها حاصل می شود که هم به خاطر خدا صورت گیرند و هم دل در آن حضور یابد مثل زیارت .
در خصوص قبولی زیارت، اخلاص، عدم ریا، رعایت ادب و عمل به آنچه دستور داده اند، از شرایط اساسی است اما همراهی دل و محبت و معرفت هم، شرط مهم در تاثیرگذاری است که احتمال قبولی را بسیار افزایش می دهد. محبت و معرفت در زیارت مانند خاک خوب است برای رشد گیاه. یعنی هر چند همه عناصر لازم برای رشد، در دانه نهفته است اما مادامی که در خاک حاصلخیز قرار نگیرد، شکوفا نمی شود. وقتی در دلمان از محبت و شناخت اثری نباشد و زیارت فقط با انجام اعمال آن صورت گیرد چندان تاثیر مثبتی از آن بر دل و جان زائر فرض نمی شود حتی اگر ساعتها به خواندن زیارتنامه ها و اعمال مستحبی بگذرد. به همین جهت بسیاری از زائران را می بینیم که، رفتارهای ضد دینی از خود بروز می دهند این بدان جهت است که خاک دلشان برای رشد  دانه زیارت مناسب نبوده و ارتباط واقعی برقرار نشده مثل اینکه اصلا زیارتی صورت نگرفته است !
احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى نقل کرده است که: در نامه امام رضا علیه السّلام خواندم: به شیعیان من بگوئید که زیارت من در پیشگاه خداوند برابر با هزار حج است.  عرض کردم: هزار حج؟! فرمود: آرى به خدا سوگند، بلکه یک میلیون حج براى کسى که با شناخت مرا زیارت کند. معرفت چیست؟ 
معرفت همان شناخت است که به تدریج در اثر عمل به دستورات و تحقیق و تامل در سیره بزرگان و بزرگ شدن در مجالس و محافلی که با یاد و برای بزرگداشت آن حضرات و احیای علوم ایشان برپا می شود، به دست می آید. کسی که امامان را فقط از طریق مطالعه کتابها شناخته باشد در معرفت و محبت به ایشان، مانند کسی است که در خانواده ای مذهبی رشد کرده که او را با محبت و ادب به اهل بیت بزرگ کرده اند و ذره ذره در موقعیت های مختلف محبت ایشان را به او چشانده اند، نمی شود . گفتنی است که  معرفت، شناختی است که بر پایه ایمان و تصدیق استوار باشد و  الا مستشرقین و بعضا کفار زیادی هستند که به تحقیق در زندگانی امامان شیعی می پردازند اما کسی به شناخت ایشان معرفت نمی گوید کما اینکه هر انداره هم که به شناختشان اضافه شود بر دشمنی شان می افزاید معرفت وقتی از روی ایمان باشد، محبت عمیق و پایدار بوجود می آورد و انسان را در مقابل هر چیزی که او را از محبوب دور می کند، بیمه می سازد. وقتی در مورد اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) معرفت پیدا کنیم قطعا محبتمان افزایش می یابد  زیرا خداوند دل را به گونه ای آفریده  که جذب خوبیها شود. وقتی از پاکی، فداکاری و مهربانی آن حضرات در حق بندگان خدا مطلع  شویم محبتی همراه با خصوع و خشوع پیدا می کنیم که تاثیر زیارت را بر روح و روان ما نفوذ می دهد. لذا در روایات همواره قبولی زیارت را مشروط به معرفت کرده اند . «مَنْ أَتَى الْحُسَیْنَ ع عَارِفاً بِحَقِّهِ کَتَبَ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ فِی أَعْلَى عِلِّیِّین»‏ (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 85)؛ کسی که قبر امام حسین(علیه السلام) را با معرفت به آن حضرت زیارت کند، برای او اعلی علیین نوشته می شود . «مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام عَارِفاً بِحَقِّهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّر.(همان)؛ کسی که قبر امام حسین علیه السلام را با معرفت زیارت کند خداوند گناهان گذشته و آینده او را می آمرزد. از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که  هر کس قبر امام حسین علیه السّلام را زیارت کند- در حالى که به حقّ آن حضرت عارف باشد- مانند کسى خواهد بود که صد بار در رکاب رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم به حج رفته باشد.
زیارت حرم امام رضا علیه السلام
مَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع عَارِفاً بِحَقِّهِ کَانَ کَمَنْ حَجَّ مِائَةَ حِجَّةٍ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله.‏(همان، ص92)؛ از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که  هر کس قبر امام حسین علیه السّلام را زیارت کند- در حالى که به حقّ آن حضرت عارف باشد- مانند کسى خواهد بود که صد بار در رکاب رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم به حج رفته باشد. احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى نقل کرده است که: در نامه امام رضا علیه السّلام خواندم: به شیعیان من بگوئید که زیارت من در پیشگاه خداوند برابر با هزار حج است.  عرض کردم: هزار حج؟! فرمود: آرى به خدا سوگند، بلکه یک میلیون حج براى کسى که با شناخت مرا زیارت کند. در خصوص زیارت حضرت معصومه(علیهاالسلام) نیز آمده است من زارها عارفا بحقها فله الجنه(همان، ص 99)؛ کسی که او را زیارت کند در حالی که نسبت به او معرفت داشته باشد، بهشت بر او  واجب می شود. بنابراین بجاست قبل از رفتن به اماکن مقدسه و زیارات بزرگان، ابتدا کسب محبت و معرفت نمود تا در هنگام زیارت همچون غریبه ای که  سر نزده به دیدار کسی می رود و چندان تحویل گرفته نمی شود، به زیارت نرویم. بلکه با مطالعه در زندگینامه و آثار آن بزرگان و انس با زیارتنامه ها و شرکت در مجالس ذکر و  هر چیز  دیگری که می تواند محبت و معرفت ما را افزایش دهد، آمادگی لازم را کسب نموده و سپس به زیارت برویم . وقتی در مورد اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) معرفت پیدا کنیم قطعا محبتمان افزایش می یابد  زیرا خداوند دل را به گونه ای آفریده  که جذب خوبیها شود. وقتی از پاکی، فداکاری و مهربانی آن حضرات در حق بندگان خدا مطلع  شویم محبتی همراه با خصوع و خشوع پیدا می کنیم که تاثیر زیارت را بر روح و روان ما نفوذ می دهد. لذا در روایات همواره قبولی زیارت را مشروط به معرفت کرده اند .
معرفت به ائمه موجب معرفت به خداست
معرفت اهل بیت(علیهم السلام) از این جهت اهمیت دارد که موجب معرفت به خدا می گردد. پیامبر و معصومین آیه های الهی هستند نشانه های خدا روی زمین اند شناخت ایشان موجب شناخت خداوند و نزدیکی به ایشان تقرب به خداست. در جامعه کبیره می خوانیم: السلام علی محال معرفه الله؛ سلام بر جایگاه های شناخت خداوند. جالب اینجاست که با تامل در روایات در می یابیم که معرفت رابطه ای متقابل ایجاد می کند به اندازه شناخت ما از معصومین ،چهره ما نیز نزد معصومین شناخته شده می گردد .
 در بصائر هلقام میگوید از معنى آیه وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ(اعراف 46)؛ پرسیدم منظور از عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ چیست که بنابر آیه کسی داخل بهشت و جهنم  نمی شود مگر با معرفی ایشان . فرمود شما مگر یک مرد وارد در قبائل خود ندارید که اشخاص خوب یا بد را می شناسد گفتم چرا فرمود ما همان مردانى هستیم که از چهره می شناسیم اشخاص را. (که خوب یا بدند) طریف از حضرت باقر علیه السّلام نقل کرد که من از این آیه «وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ» پرسیدم فرمود: اى سعد اعراف، آل محمّدند که داخل بهشت نمیشود مگر کسى که آنها را بشناسد و آنها او را بشناسند و داخل جهنم نمیگردد مگر کسى که منکر آنها باشند و آنها انکار کنند او را. اعراف آنهایند که خدا شناخته نمیشود مگر بواسطه معرفت ایشان.

  • پایگاه شهید آقا مصطفی خمینی